محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

محیا بانو

محیا موهاشو کوتاه کرده

روزز های پایانی اسفند ماه

محیا جونم آخرین روزهای دوره خانوادگی رفتیم خونه محمد طاها جون خیلی خوش گذشت ((سنا،وغزل ))هم  بودن کلی باهم بازی کردین .توی این دوره ها به شما بچه ها هم خیلی خوش می گذره     ...
4 ارديبهشت 1394

جشن تولد محیا خانم

28 دی ماه جشن تولد محیا خانم بود مهمون های جشن هم زندایی سحر با رضا کوچولو *زندایی سمیرا *سارا* عاطفه خانم*خاله مقدسه با دخترش ثنا*محمد طاها با مامانش *غزل خانم با مامانش خاله حکیمه *خاله میترا*و اما مهمون افتخاری خاله الهه جون که خیلی زحمت کشید          ​        در سپیده دم عشق ،کسی متولد شد که صداش آروم تر از نسیم *نگاهش زیبا تر ازخورشید  دلش پاک تر از آسمان*قلبش زلال تر از آب      ((وآن توبودی بهانه قشنگم برای زندگی))                     &...
3 اسفند 1393

رفتن به مهمونی خونه سنا

یه شب شام خونه خاله مقدسه شام دعوت بودیم (مامان سنا) شب خوبی بود اول مهمونی خیلی باهم بازی کردین  اوضاع آروم بود  اما کم کم دعوا وکتک زدن شروع شد خوشبختانه آخر مهمونی بود ما هم اومدیم خونه .     ...
27 بهمن 1393

محیا در حال ظرف شستن ((خاطرات خونه قبلی ))

به علت اسباب کشی من نتونستم به مدت 40 روز وبلاگ محیا کوچولو  رو به روز کنم  خستگی از کار -شروع شدن امتحانات دانشگاه -نداشتن اینترنت و خیلی کارهای دیگه . اما امشب به امید خدا فرصتی پیش اومده که می تونم مقداری از مطالب جدید رو به وبلاگ اضافه کنم  محیا علاقه زیادی به ظرف شستن وآب بازی داره چند نمونه رو ببینین . امیدوارم این علاقه به قوت خودش باقی بمونه            ...
27 بهمن 1393

یک شب خوب به اتفاق رضا کوچولو

2 هفته پیش  شام مهمون داشتیم دای ها زندایی ها خاله جون عزیز وبابا بزرگ و به ویژه رضا کوچولو شب خوبی بود  اونقدر با هم بازی کردین  خنده کردین وآخرش هم به گریه کردن تو ختم شد  شام خورشت فسنجون داشتیم   خیلی هم خوشمزه شده بود            ...
2 دی 1393

خداحافظ ممجی

بیا ای طفل مزن بر هم اوراق دفتر را  ***** خدا قبل از تو پر مکند شیر پستانهای مادر را   محیا خانم هم بعد از مدت 22 ماه شیر خوردن با یک سختی فراون از ممجی خداحافظی کرد  وبه جمع سفره خانواده به طور رسمی اضافه شد  . شکر خدا .اولین روز نگران بودم آیا شیر کافی دارم و آخرین روز نگران بودم چطوری بچه رو از شیر بگیرم   خدا از این همه مهربونی ممنون    ...
2 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا بانو می باشد